
به مناسبت در گذشت
رضا براهنی، شاعر و نویسنده
اینک منم
مردی که در صحاری عالم گم شد
مردی که بر بنادر میثاق و آشتی بیگانه ماند
مغروق آبهای هزاران خلیج دور
پیغمبری که خواب ندارد

شعر و شاعری
شعر و اشیا، شکل ذهنی شعر، تصویر چیست، نوع روح حماسی در مولوی، چهار رسالت- چهار مسوولیت، فردیت-کلیت- و حقیقت در جهان شعر
……..

گزیدهی آثار
روزگار وزخی آقای ایاز، ُ دو برادر آخر خط در یک خط، تبریزیها، چاه به چاه، بعد از عروسی چه گذشت، آواز گشتگان
……

مقاله
چند نکته ی به ظاهر ساده و بدیهی را با شما در میان می گذارم. شاید نکات ساده و بدیهی چنگی به دل نزنند، و دون شأن ما باشد که آنها را مطرح کنیم و یا دوباره مطرح کنیم، اما اگر دوباره مطرح کردن آن کاسه کوزه ی شأن ما را به هم بریزد، ما باید بخشی از وثوق و اعتمادی را که به شأن خود داشته ایم پشت سر بگذاریم و یا از پشت سر برای شأن خود وثوق و اعتماد تعبیه کنیم. و یا اصلا برای خود شأن، تعریف و یا تعاریف جدیدی دست و پا کنیم.

مقاله
این یادداشتها از یک سو مقالهی نظری را که چرا شاعر نیمایی نیستم، تکمیل میکنند واز سوی دیگر توضیحات نظر دیگری را در اختیار خواننده میگذارند….

فرهنگ حاکم و فرهنگ محکوم
براهنی برای تعریف آنچه تشتت فرهنگی نامیده است، چنان که خود در بخش اول کتاب عنوان کرده است «نخست به گذشته» و «عواملی در گذشته که هسته های تشتت فرهنگی را پروراندند» نقب زده است و کار را با مقایسه گذشته ایران و گذشته یونان آغاز کرده، چراکه معتقد است فرهنگ یونان «لااقل از نظر آن آغازهای سرشار و اصیل، بی شباهت به فرهنگ ما نیست». او فرهنگ عینی را که یونان به تدریج به سمت آن میل کرد با فرهنگ ذهنی که در ادبیات عرفانی ما به اوج رسید، مقایسه کرده است. بخش دوم کتاب با طرح ایده «تاریخ مذکر» آغاز می شود و براهنی در سرآغاز این بخش می نویسد: «تاریخ ما، به شهادت خودش، در طول قرون، به ویژه پیش از مشروطیت، تاریخی مذکر بوده است؛ یعنی تاریخی بوده است که همیشه مرد، ماجراهای مردانه، زور و ستم ها و عدل و عطوفت های مردانه، نیکی ها و بدی ها، محبت ها و پلشتی های مردانه، بر آن حاکم بوده اند». براهنی آن گاه با مروری بر تاریخ و ادبیات گذشته ایران، جای خالی زن را در این تاریخ و ادبیات نشان می دهد.